حدیث قلم و کاغذ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث قلم و کاغذ، امامت، اهل سنت، جانشینی امام علی عليهالسلام، سنت، وصیت، ترس.
پرسش: به شبهاتی که پیرامون
حدیث قلم و کاغذ وارد شده پاسخ فرمایید.
پاسخ: با تذکر نکاتی میتوان به تصور روشنی از این واقعه رسید:
۱. اصل این واقعه از وقایع مشهور در بین متون برادران
اهلسنت است.
۲. از این متون استفاده میشود که عامل ننوشتن وصیت، ترس پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ نبوده است؛ بلکه چون جنجال و
اختلاف بالا گرفت پیامبر فرمود: از نزد من برخیزید و بیرون بروید که در چنین محضری، غوغا روا نیست.
۳. براساس متون اهل سنت رسول خدا در روز غدیر که در سال دهم هجرت اتفاق افتاد، از اینکه تنها هستند
ترس و نگرانی داشتند؛ پس ترس پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ از یک نفر نبوده است.
۴. امر وصایت [علی|علی ـ عليهالسلام ـ]] و رهبری امت اسلامی مسئله مهمی بود که لازم بود بارها و بارها پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ بر آن تأکید ورزد؛ بهطوریکه بر همگان حجت شرعی تمام شود.
۵. قرائنی از این مطلب حکایت میکند که حضرت رسول ـ صلياللهعليهوآله ـ میخواسته است مسئله جانشینی حضرت علی ـ عليهالسلام ـ را در این وصیت مطرح نماید؛ زیرا اولاً جمله "حسبنا کتاب الله" در مقابل این
تفکر قرار دارد که تنها کتاب خدا کافی نیست باید مفسرانی برای این
کتاب باشند که از تفسیر غلط و در نتیجه گمراهی انسانها جلوگیری کنند. اینان همان کسانیاند که در
حدیث ثقلین در کنار قرآن قرار داده شدهاند و از آنان به ثقل اصغر تعبیر شده است؛ ثانیاً امر ولایت و جانشینی از مهمترین مسائل جامعه اسلامی است و معمولاً کسی که از دنیا میرود نگران مهمترین چیزها برای بعد از خود است؛ همانگونه که خلیفه اول و خلیفه دوم هم اینگونه بودند.
۶. دلیل عقبنشینی حضرت پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ در این حادثه دقیقاً همان عاملی است که موجب شد
امام علی علیهالسلام در این باره اقدامی نکند و سکوت نماید.
با تذکر نکاتی میتوان به تصور روشنی از این واقعه رسید:
اصل این واقعه از وقایع مشهور در بین متون برادران اهل سنت است.
ــ امام بخاری سرسلسله محدثان اهل سنت و صاحب
صحیح بخاری از ابن عباس چنین روایت میکند:
نزدیکی وفات
رسول الله صلیاللهعلیهوآله بود که عدهای از جمله عمر بن خطاب در منزل پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ حاضر بودند، حضرت ـ صلياللهعليهوآله ـ فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید،
عمر بن خطاب گفت: "درد بر پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ غلبه کرده است، نزد ما کتاب
خداوند است که ما را کفایت میکند"!!.
اهل بیت و افراد داخل خانه رسول الله ـ صلياللهعليهوآله ـ
اختلاف کردند، عدهای هم نظر عمر و عدهای مخالف وی بودند. چون اختلاف و
نزاع زیاد شد، پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ فرمود: از بالین من دور شوید؛ شایسته نیست نزد من مشاجره و نزاع شود.
ــ بخاری از ابن عباس در جای دیگر نقل میکند که
ابن عباس گفت: تمام مشکلات و بدبختیها از زمانی آغاز شد که پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ به خاطر نزاع و درگیری در خانهاش آن
وصیت آخر را نکرد.
در روایت سلیمان بن ابیمسلم احول آمده که ابن عباس گفت: پنجشنبه چه روزی بود! هر مصیبتی از آنجا آغاز شد چنان میگریست که اشکش سنگریزهها را تر میکرد. گفتم: ابن عباس پنجشنبه چه روزی بود؟ گفت: درد سختی بر حضرت عارض شد: "فرمود:
استخوانی بیاورید چیزی برای شما روی آن بنویسم که پس از من گمراه نشوید، آنها به
اختلاف پرداختند که این پیش حضرت شایسته نبود عدهای گفتند نباید به حضرت میگفت (درد بر او چیره شده) هذیان میگوید. با او دعوا میکردند. حضرت فرمود: رهایم کنید مرا ترک کنید، بگذارید همین حالت بمانم که برایم بهتر است و آنها را به سه چیز امر فرمود:
مشرکان را از جزیرة العرب بیرون کنید؛ همانطور که من میپذیرفتم از سومی ساکت شد یا گفت من فراموشش کردم. سفیان میگوید: این از
سخن سلیمان و متفق علیه است.
از آنچه در این
روایات آمده است، به دست میآید که عامل ننوشتن وصیت، ترس پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ نبوده است؛ بلکه گروهی سخن
عمر را تأیید کردند و گروهی دیگر به مخالفت پرداختند و چون جنجال و اختلاف بالا گرفت، پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ فرمود: از نزد من برخیزید و بیرون بروید که در چنین محضری، غوغا روا نیست.
گفتنی است که برخی متون اهل سنت این
روایت را نقل کردهاند که در داستانِ نزول آیه «
"بلغ ما أنزل إلیک من ربک"»، رسول اکرم فرمود:
«
یا رب! انما أنا واحد، کیف اصنع یجتمع علی الناس... »؛ ای
پروردگار جز این نیست که من تنها هستم، چهگونه این کار را انجام دهم؟، درحالیکه مردم علیه من اجتماع خواهند کرد»؛ سپس
آیه «و إن لم تفعل فما بلغت رسالته؛ اگر انجام ندهی رسالت خود را ابلاغ نکردهای» نازل شد.
ــ («
حدثنی الحارث بن محمد قال، حدثنا عبد العزیز قال، حدثنا سفیان الثوری، عن رجل، عن مجاهد قال: لما نزلت: «بلغ ما أنزل إلیک من ربک»، قال: إنما أنا واحد، کیف أصنع؟ تجَمَّع علیّ الناس! فنزلت: «و إن لم تفعل فما بلغت رسالته»)؛
ــ («
أخرج أبو الشیخ عن الحسن أن رسول الله ص قال «إن الله بعثنی برسالة فضقت بها ذرعاً، وعرفت أن الناس مکذبی، فوعدنی لأبلغن أو لیعذبنی، فأنزل "یا أیها الرسول بلِّغ ما أنزل إلیک من ربک"». وأخرج عبد بن حمید وابن جریر وابن أبیحاتم وأبو الشیخ عن مجاهد قال: لما نزلت "بلغ ما أنزل إلیک من ربک: قال: یا رب، إنما أنا واحد کیف أصنع لیجتمع علیّ الناس؟، فنزلت " وإن لم تفعل فما بلغت رسالته"»).
یقیناً این
خوف و ترس
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از کفار نبوده است؛ زیرا در روز غدیر که در سال دهم
هجرت اتفاق افتاد، کفاری نبود که پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ مأمور به
تبلیغ حکم الهی به ایشان باشد. با کمی انصاف میتوان فهمید که ترس حضرت از آن جهت بود که میدانستند
صحابه با
اخلاص حضرتش اندکاند.
بر این اساس ترس پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ از یک نفر نبوده است؛ بلکه از جریانی بوده است که در پذیرش این حکم الهی مشکل داشتند و تلاش میکردند امر
خلافت در جای خود مستقر نشود.
امر وصایت علی ـ عليهالسلام ـ و رهبری امت اسلامی مسئله مهمی بود که لازم بود بهطور مکرر پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ بر آن تأکید ورزد؛ بهطوریکه بر همگان
حجت شرعی تمام شود. در این باره نک به:
أ. نمایه: آیه سوم سوره مائده (الیوم اکملت لکم دینکم) و حادثه غدیر، سؤال ۷۴۴۵ (سایت:۸۲۵۸).
ب. نمایه: شیعه و خلافت و جانشینی بعد از پیامبر صلياللهعليهوآله، سؤال ۱۲۸۹ (سایت:۱۲۷۳).
بر این اساس منافاتی وجود ندارد که در
غدیر خم و جاهای متفاوت با حدیث
ثقلین و... جانشینی
حضرت علی علیهالسلام را مطرح بفرمایند. آیا در موضوعات مهم سیاسی تنها به یک بار گفتن اکتفا میشود!؟ که در موضوعی سیاسی و عبادی همچون جانشینی پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ که
هدایت انسانها به آن بسته است به یک بار گفتن اکتفا شود و ضرورتی نباشد که بارها
تذکر داده شود؟
قرائنی از این مطلب حکایت میکند که حضرت رسول میخواسته است مسئله جانشینی حضرت علی ـ عليهالسلام ـ را در این کاغذ (قرطاس) مطرح نماید؛ زیرا:
عمر گفت: "حسبنا کتاب الله" و این جمله در مقابل این
تفکر قرار دارد که تنها کتاب خدا کافی نیست، باید مفسرانی برای این
کتاب باشند که از
تفسیر غلط و در نتیجه
گمراهی انسانها جلوگیری کنند. اینان همان کسانیاند که در حدیث ثقلین در کنار
قرآن قرار داده شدهاند و از آنان به ثقل اصغر تعبیر شده است و بیانگر آن است که قرآن بهتنهایی کفایت نمیکند. پیامبر نیز در این حادثه فرمود میخواهم چیزی برای شما بنویسم که شما را از گمراهی جلوگیری کند.
امر
ولایت و جانشینی از مهمترین مسائل جامعه اسلامی است و معمولاً کسی که از
دنیا میرود، نگران مهمترین چیزها برای بعد از خود است؛ همانگونه که خلیفه اول و خلیفه دوم هم اینگونه بودند. اولی با نصب عمر و دومی با تشکیل شورا به این دغدغه خود خاتمه دادند.
افرادی مثل ابن عباس مشکلات بعدی را از ناحیه همین مسئله میدانستند. آیا مشکلات بعدی دنیای اسلامی از ناحیه همین مسئله خلافت نبوده است؟
دلیل عقبنشینی حضرت پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ در این حادثه دقیقاً همان عاملی است که موجب شد حضرت علی ـ عليهالسلام ـ در این باره اقدامی نکند و
سکوت نماید. در این باره نمایه: منع از نوشته شدن وصیت پیامبر صلياللهعليهوآله، سؤال ۱۵۲۷ (سایت:۱۶۹۲) را مطالعه کنید. آیا اگر حکمی الهی بود، برای بیان آن نباید آمادگی و پذیریش مردم وجود داشته باشد و اگر گفته شد که پیامبر برای اعلام آن نگران بود، دلیل آن است که این حکم الهی نبوده است. در این باره پاسخهای زیر:
نمایه ابلاغ ولایت در غدیر شماره ۱۹۵۵ (سایت: ۱۹۹۳) و ولایت سیاسی علی در غدیر خم مراجعه نمایید.
و همچنین آنچه را که در کتب تفسیر درباره تبلیغ نوشته شده است، مطالعه نمایید.
پایگاه اسلام کوئست.