• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث تحذیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حدیث تحذیر، امامت.

پرسش: براساس حدیث تحذیر، امامت کدام امام، ضامن تداوم اسلام واقعی و حذف کدام امامت از جامعه اسلامی، بازگشت به جاهلیت است؟



آیا می‌شود گمان برد که مقصود احادیثی که مرگ بدون امام را مرگ جاهلیت می‌دانند این است که شناخت و پیروی هر کس که زمام امور جامعه را به‌دست گیرد بر همه مسلمانان واجب و ضروری است؟! و اگر کسی چنین رهبری را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است؟! بدون توجّه به این‌که ممکن است چنین رهبری، ستم‌گر و به گفته (قرآن کریم) از «ائمّه نار» باشد؟!
بدیهی است که همه زمامداران فاسد تاریخ اسلام برای حقانیت و ثابت کردن وجوب اطاعت مردم از خود و استواری پایه‌های حکومت‌شان به این حدیث مسلّم استناد جویند. از این‌رو می‌بینیم حتی معاویه پسر ابو سفیان نیز در شمار راویان این حدیث آمده است! هم‌چنین طبیعی است که آخوندهای درباری و وعّاظ السّلاطین با همان انگیزه سخن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تفسیر و با امامت ائمّه جور، تطبیق نمایند، لیکن روشن است که این بازی با الفاظ است نه بدفهمی و کژ‌اندیشی در مفهوم حدیث.

۱.۱ - عمل‌کرد عبداللّه بن عمر

هرگز نمی‌توان باور کرد که عبداللّه بن عمر، آن‌گونه که در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است به دلیل کج فهمی و ضعف بینش، با امام علی (علیه‌السّلام) بیعت نکند ولی با تمسّک به حدیث «مَنْ ماتَ بغیرِ امامٍ» که خود نقل کننده آن است شبانه به ملاقات حجّاج بن یوسف برود تا با خلیفه دوران! عبدالملک مروان بیعت نماید، چرا که نمی‌خواهد شبی را بدون داشتن امام به صبح آورد! ابن ابی الحدید می‌نویسد:
«عبداللّه بن عمر از بیعت با علی (علیه‌السّلام) خود‌داری کرد و شبانه درِ خانه حجّاج را کوبید تا با عبدالملک مروان بیعت کند تا آن شب را بدون امام صبح نکند.
او گمان می‌کرد که باید چنین کند زیرا از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده است که فرمود: هر که بمیرد و امامی نداشته باشد مرگی داشته چونان در جاهلیت. حجّاج نیز او را آن قدر تحقیر کرد و پستش شمرد که پایش را از بستر خواب بیرون آورد و گفت: با پای من بیعت کن».
آری، کسی که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) را امام نداند و با او بیعت نکند باید عبدالملک مروان را امامی بداند که ترک بیعتش موجب کفر و رجعت به جاهلیت است و باید با آن خفّت و خواری با پای عامل سفّاک او ـ حجّاج بن یوسف ـ شبانه بیعت کند! عبداللّه بن عمر به جایی رسید که یزید پسر معاویه را با آن همه جنایاتی که به اسلام و خاندان پیامبر خدا روا داشت، مصداق «امام» در حدیث «مَنْ ماتَ بِغَیْرِ امامٍ» می‌داند و مخالفت با او را موجب کفر و ارتداد می‌شمرد.

۱.۲ - عمل‌کرد ابن مطیع

آورده‌اند که پس از واقعه جانسوز کربلا، مردم مدینه در سال ۶۳ هجری قیام کردند و این قیام به واقعه حرّه انجامید. عبداللّه بن عمر نزد عبداللّه بن مطیع که رهبری قریش را در این قیام بر عهده داشت رفت. ابن مطیع دستور داد که برای عبداللّه پُشتی بیاورند و او را به نشستن دعوت کرد. ابن عمر گفت: نیامدم که بنشینم، آمدم تا حدیثی را که از رسول اللّه شنیده‌ام برای تو باز گویم. شنیدم که رسول خدا فرمود: «کسی که دست از اطاعت امامی بکشد، روز قیامت در حالی خدا را ملاقات می‌کند که حجّت و برهانی ندارد و کسی که بمیرد و با امامی بیعت نکرده باشد به مرگ جاهلیت مرده است».
بنگرید که چه استادانه سخن پیامبر خدا را در جهت مخالف مقصود ایشان به‌کار می‌برند! این همان پدیده خطرناکی است که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای پیش‌گیری از آن، در این حدیث و دهها حدیث دیگر، بدان هشدار داده و مردم را به اطاعت از امامان حقّ دعوت کرده است. هشدار رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دست سیاست بازان مسلمان‌نما و عوامل آنان تحریف می‌گردد و بدین ترتیب است که از حدیث بر ضدّ حدیث و از اسلام بر ضدّ اسلام، سوء استفاده می‌شود و سرانجام با نادیده گرفتن جایگاه امامت در جامعه اسلامی و به فراموشی سپردن توصیه‌های پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، عصر علم و اسلام در امّت اسلامی، سپری می‌گردد و رجعت به کفر و جاهلیت تحقّق می‌یابد.
بنابر این بدون تردید مقصود از روایاتی که «مرگ بدون امام» را مرگ جاهلیت می‌دانند بیم دادن از عدم تمسّک به ولایت اهل بیت است که ضرورت تمسّک به آنان در حدیث ثقلین و غدیر و صدها حدیث دیگر برای مردم بیان شده است.


۱. محمدی ری‌شهری، محمد، اهل‌بیت در قرآن و حدیث، ص۱۳۳.    
۲. ابن ‌ابی‌الحدید، ابوحامد عبد‌الحمید، شرح نهج‌ البلاغه، ج۱۳، ص۲۴۲.    
۳. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم،ج۳، ص۱۴۷۸، ح۱۸۵۱.    
۴. محمدی ری‌شهری، محمد، اهل بیت در قران و حدیث، ص۱۳۴.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «حدیث تحذیر» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۴/۲۷.    



جعبه ابزار