• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان صدیقین(تقریر محقق اصفهانی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:برهان صدیقین، محقق اصفهانی، اثبات خدا.
پرسش:برهان صدیقین از نظر محقق اصفهانی را برایم بگویید.
پاسخ:به نظر محقق اصفهانی (رحمة الله علیه)، واجب الوجود بالذات، موجودی است که وجود برای آن ضرورت و وجوب دارد. حال، اگر برای مفهوم واجب الوجود بالذات، مصداقی وجود نداشته باشد، یا به خاطر ممتنع بودن وجود چنین واجب الوجودی در خارج است، و یا به خاطر ممکن بودن آن می‌باشد و در هر دو صورت، لازم می‌آید که واجب الوجود بالذات، در واقع واجب الوجود نباشد، در حالی که فرض بر این است که واجب الوجود بالذات، واجب الوجود است.



محقق اصفهانی تقریری از برهان صدیقین را در قالب شعر ارائه می‌دهد که با تقریرهای فیلسوفان دیگر کمی متفاوت است و وجود واجب الوجود بالذات را با تحلیل مفهوم آن نتیجه می‌گیرد.
این اشعار عبارت است از:
و هو بذاته دلیل ذاته • اصدق شاهد علی اثباته
یقضی بهذا کل حدس صائب • لو لم یکن مطابق للواجب
لکان اما هو لامتناعه • و هو خلاف مقتضی طباعه
او هو لافتقاره الی السبب • و الفرض فردیته لما وجب
فالنظر الصحیح فی الوجوب • یقضی الی حقیقة المطلوب
[۱] اصفهانی، محمد حسین، تحفة الحکیم، همراه با تعلیقات حائری یزدی، مهدی، ص ۱۰۲، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ش.


۱.۱ - ترجمه

واجب الوجود بالذات، خود دلالت کننده بر ذات خود است و او خود صادق‌ترین گواه بر اثبات خود است.
این سخن را، هر گمان درست و حق جویی درک می‌کند؛ چرا که اگر برای واجب الوجوب فردی نباشد؛
یا به جهت این است که موجودیت برای او ممتنع و محال است که البته این مخالف مقتضای طبیعت ذات واجب می‌باشد.
یا به جهت آن است که واجب محتاج سبب است و این نیز ممکن نیست؛ زیرا فرض این است که او خود واجب است.
پس نظر صحیح در معنای وجوب، خود منجر به اثبات حقیقت مطلوب (واجب الوجود بالذات) می‌شود.


این برهان را که محقق اصفهانی (رحمة الله علیه) فرموده، یک برهان وجودی بوده که آن را تقریر دیگری از برهان صدیقین دانسته‌اند؛ زیرا قدر مشترک میان تمام تقریرهایی که از برهان صدیقین شده، حقیقت و واقعیات وجود و هستی است.
به نظر محقق اصفهانی (رحمة الله علیه)، واجب الوجود بالذات، موجودی است که وجود برای آن ضرورت و وجوب دارد. حال،اگر برای مفهوم واجب الوجود بالذات، مصداقی وجود نداشته باشد، از دو حال خارج نیست:
الف: یا به این دلیل است که وجود واجب الوجود بالذات در خارج ممتنع است؛
ب: یا به آن دلیل است که وجود او، ممکن و نیازمند به علت است.
در هر دو صورت، لازم می‌آید که واجب الوجود بالذات، واجب الوجود نباشد، در حالی که فرض بر این است که واجب الوجود بالذات، واجب الوجود است، نه ممتنع الوجود و ممکن الوجود.
به بیان دیگر؛ تصور موضوع (الواجب الوجود بالذات)، برای تصدیق محمول (موجود) کافی است و اگر کسی تصدیق به این سخن نکند، به جهت این است که تصور درستی از موضوع ندارد؛ زیرا تصور صحیح از مفهوم واجب الوجود، خود هدایت‌کننده به تصدیق ثبوت آن است.


تفاوت تقریر محقق اصفهانی (رحمة الله علیه) با تقریر بیشتر فیلسوفان اسلامی درباره برهان صدیقین در این است که طبق ادعا از حقیقت وجود، به وجوبِ وجود پی برده می‌شود، و اگر هم از مفهوم وجود استفاده می‌شود، به جهت این است که مفهوم وجود حاکی از حقیقت وجود است، در صورتی که با این تقریر محقق اصفهانی (رحمة الله علیه)، از مفهوم واجب الوجود بالذات، به وجود آن پی برده می‌شود.


۱. اصفهانی، محمد حسین، تحفة الحکیم، همراه با تعلیقات حائری یزدی، مهدی، ص ۱۰۲، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ش.



پایگاه اسلام کوئست    






جعبه ابزار