• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهل حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اهل حدیث، فرقه مشبهه، احادیث جعلی، احمد بن حنبل، سلفیه، ابوالحسن اشعری، مکتب اعتزال.

پرسش: «اهل حدیث» چگونه به وجود آمدند و چه عقایدی داشتند؟

پاسخ:



«اهل‌ حدیث‌» یکی از جریان‌های مهم اعتقادی در اسلام است که در ذیل به چگونگی پیدایش آنان می‌پردازیم.


در ابتدای اسلام، تنها تعدادی انگشت شمار حدیث درباره تشبیه وجود داشت که برخی از آنها دارای معنای باطنی یا تأویل عقلی بوده و برخی نیز از اساس، جعلی بودند؛ اما پس از چندی ابن خزیمه در کتاب «التوحید»، چندین هزار احادیث جعلی درباره تشبیه جمع‌آوری کرد که بر اساس آنان، فرقه‌ای به نام مشبّهه شکل گرفتند. به عموم فرقه‌هایی که در توحید به تشبیه قائل شدند، مشبهه می‌گویند.
[۱] مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۱۲، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
آنان - بدون توجه به معنای باطنی و یا جعلی بودن روایت - می‌پنداشتند خدا را ظاهری مثل آدمی است؛ دارای رخساری مانند رخسار انسان، چشم و گوش، و جسمی با دست و پا و... !


اموری از این دست که همگی برگرفته از جمود بر ظاهر احادیث و نیز اعتماد بر احادیث جعلی بود، به تدریج بدان منجر شد که نظم دینی بخش وسیعی جامعه اسلامی آن روز بر محور چنین تفکری سازمان‌دهی شده و بدین‌سان بود که فرقه‌ «اهل حدیث» شکل گرفتند.
[۲] جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص ۴۱۲ – ۴۱۳، قم، انصاریان، چاپ ششم.
[۳] عسکری‌، سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج ‌۲، ص ۳۵۳، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، چاپ اول‌، ۱۳۸۲ش‌.



ناگفته نماند، اگر بخواهیم تاریخ پیدایش و تحولات فکری گروهی را که اکنون «سلفیه» خوانده می‌شوند به چند مرحله زمانی تقسیم کنیم، ظهور اهل حدیث را باید یکی از نقاط عطف این جریان فکری بدانیم. اهل حدیث که ریشه‌های فکری آنها، قبل از ظهور اندیشه‌های کلامی احمد بن حنبل (م ۲۴۱ق) وجود داشت و افرادی مانند واصل بن عطاء (م ۱۳۰ق) نیز در جهت مقابل آن بودند، با ورود احمد بن حنبل به عرصه گفت‌وگوهای اعتقادی میان اهل‌سنت و‌ تدوین آثاری، نظیر «السنّة»، به یک مکتب فکری مستقل با اصول معین تبدیل گردید.
[۴] بن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج‌۱، ص۴۹۴، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.

این گروه خود را پیروان اصلی و انحصاری سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دانستند و خویش را اهل سنت و اهل نجات نامیدند.
[۶] بغدادی، عبد القاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص۵، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، ۱۴۰۸ق.
و حدیث «الاعتصام بالسّنة نجاةُ»
[۷] بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص۱۱۹، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۶ق.
را مبنای فکری و عمل خویش قرار داده و بر مبنای روایت: «الذّبُ عَن السنّة افضل من الجهاد فی سبیل الله»
[۸] بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص۱۴۰، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۶ق.
(دفاع از سنت برتر از جهاد با خداست)، به دفاع از عقاید خویش به‌عنوان عقیده اهل سنت پرداختند.


به گزارش ابن حزم و ذهبی مهم‌ترین دوره رواج حدیث، نیمه اول قرن سوم هجری؛ یعنی بعد از به قدرت رسیدن متوکل عباسی است.
[۹] ذهبی، شمس الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، ج، ص۲۵۶، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۹۹۲م.



البته جمود و تعبدی که اهل حدیث بر ظواهر کتاب و سنت و معانی ابتدایی آن داشتند، چهره این گرایش فکری را میان دانشمندان جامعه اهل سنت تاریک کرده بود و کم و بیش اندیشمندانی مانند ابوالهذیل علّاف (م ۲۳۵ق)، ابوعلی جُبّایی (م ۳۰۳ق) و در نهایت قاضی عبدالجبّار (م ۴۱۵ق) را به صف‌آرایی در مقابل آنان واداشت تا پایه‌گذار مکتبی عقل‌گرا به نام معتزله گردند.


در این میان شخصیت مهم و تأثیرگذاری به نام ابوالحسن اشعری (م ۳۲۴ق) پا به میدان کلام اهل سنت نهاد که بیش‌ترین تأثیر را در پیروان این مذهب از خود بر جای گذاشت. اشعری که خود از پرورش‌یافتگان حوزه درسی ابوعلی جبّایی بود، به صراحت از مکتب اعتزال استاد کناره گرفت و به سوی اهل حدیث تمایل یافت.
اشعری هیچ‌گاه به‌طور جدی با اهل حدیث مقابله نکرد و حتی از احمد بن حنبل به تجلیل یاد کرد و در گام نخست با نگارش کتاب «الابانه» به تبیین عقاید اهل حدیث پرداخت؛ اما به‌تدریج کوشید از سخافت و جمود باورهای عقل‌ستیز آنان بکاهد و با دلایل و توجیهات عقل‌پسند، آنها را از افراط در دیدگاه تعبدگرایی باز دارد و به نحله عقل‌گرایان نزدیک کند. بدین روی پایه‌گذار «مکتب اشاعره» شد و گرایشی میانه در عقل‌گرایی و تعبدگرایی بین دو نحله اهل حدیث و معتزله برای خود برگزید و بهره‌مند از بیش‌ترین پیروان در میان جامعه اهل سنت گردید.



۱. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۱۲، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
۲. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص ۴۱۲ – ۴۱۳، قم، انصاریان، چاپ ششم.
۳. عسکری‌، سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج ‌۲، ص ۳۵۳، تهران، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، چاپ اول‌، ۱۳۸۲ش‌.
۴. بن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج‌۱، ص۴۹۴، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
۵. سبحانی‌، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج‌۱، ص۱۶، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(ع).    
۶. بغدادی، عبد القاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، ص۵، بیروت، دار الجیل، دار الآفاق، ۱۴۰۸ق.
۷. بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص۱۱۹، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۶ق.
۸. بشیر آبادی، جمال بن احمد، آثار الواردة عن أئمة السنة فی ابواب الاعتقاد، ص۱۴۰، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۶ق.
۹. ذهبی، شمس الدین محمد، سیر اعلام النبلاء، ج، ص۲۵۶، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۹۹۲م.
۱۰. سبحانی‌، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج‌۱، ص۱۷۰، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، مؤسسة الإمام الصادق(ع).    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اهل حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.    



جعبه ابزار