• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیه 95 سوره انبیاء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت موسی علیه‌السلام، بنی‌اسرائیل، صاعقه، رجعت ، عذاب ، کفر.
پرسش: با آن‌که خداوند در آیه ۹۵ سوره انبیاء، صریحاً اعلام نموده که اشخاصی که بر اثر عذاب الاهی نابود می‌شوند، هرگز به زندگی خود باز نخواهند گشت، پس چرا بر‌اساس آیات ۵۵ و ۵۶ سوره بقره ، بنی‌اسرائیل که دچار عذاب شده بودند، بار دیگر زنده شده و به خانه و کاشانه خود برگشتند؟ آیا میان این آیات ، تضادی مشاهده نمی‌نمایید؟
پاسخ: در ذیل تفسیر آیه ۹۵ سوره انبیاء ، مفسران قرآن احتمالاتی را بیان کرده‌اند؛ که به برخی اشاره می‌شود:
احتمال اول: این آیه در مورد افرادی است که به دلیل کفرشان نابود شده‌اند؛ ولی آیات ۵۵ و ۵۶ سوره بقره که بیان می‌دارد حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ از خدا درخواست کرد که آن دسته نابود شده را زنده نماید در مورد افرادی است که نه به‌خاطر کفرشان بلکه به جهات دیگری گرفتار عذاب الاهی شده‌اند و از این جهت منافات و تضادی بین آیات نیست. احتمال دوم: این آیه مرتبط با رجعت در آخرالزمان است که خداوند می‌فرماید: آنانی که عذاب الاهی شامل حال آنان شود، بعد از نابودی در رجعت زنده نمی‌شوند و این منافات ندارد که امت‌های پیشین که شامل عذاب الاهی شده‌اند در همان زمان برگردند؛ پس تضادی در کار نیست.



آیه نخست می‌گوید:«به‌خاطر بیاورید هنگامی را که گفتید: ای موسی ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر این‌که خدا را آشکارا با چشم خود ببینیم؛ سپس در همین حال صاعقه شما را گرفت؛ در‌حالی‌که نگاه می‌کردید» و در آیه بعد می‌گوید: «سپس شما را بعد از مرگتان حیات نوین بخشیدیم، شاید شکر نعمت خدا را به جا آورید».


این درخواست قوم بنی‌اسرائیل، ممکن است به دو دلیل باشد.
۱. به‌خاطر جهل آنها بوده؛ چراکه درک افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست، حتی می‌خواهند خدا را با چشم خود ببینند.
۲. به‌خاطر لجاجت و بهانه‌جویی که یکی از ویژگی‌های این قوم بوده است.

۲.۱ - فرود آمدن صاعقه

به‌هرحال آنها صریحاً به موسی گفتند:تا خدا را با همین چشم نبینیم، هرگز ایمان نخواهیم آورد!. در این‌جا چاره‌ای جز این نبود برای اینکه به آنان فهمانده شود چشم ظاهر ناتوان‌تر از این است که حتی بسیاری از مخلوقات خدا را ببیند، تا چه رسد به ذات پاک پروردگار: صاعقه‌ای فرود آمد و بر کوه خورد، برق خیره‌کننده و صدای رعب‌انگیز و زلزله‌ای که همراه داشت، آن‌چنان همه را در وحشت فرو برد که بی‌جان به روی زمین افتادند.

۲.۲ - تقاضای حضرت موسی

حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ از این ماجرا سخت ناراحت شد؛ چرا‌که از بین رفتن هفتاد نفر از سران بنی‌اسرائیل در این ماجرا بهانه بسیار مهمی به دست ماجراجویان بنی‌اسرائیل می‌داد که زندگی را بر او تیره و تار کند؛ لذا از خدا تقاضای بازگشت آنها را به زندگی کرد و این تقاضای او پذیرفته شد؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: این آیه از آیاتی است که دلالت بر امکان «رجعت» و بازگشت به زندگی در این دنیا دارد؛ چراکه وقوع آن در یک مورد دلیل بر امکان آن در سایر موارد است.
[۶] طیب، سیدعبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۳۷، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ شمسی.



خدای متعال در این آیه شریفه می‌فرماید: «و حرام است بر شهرهایی که آنها را به جرم گناهانشان نابود کردیم به دنیا بازگردند، آنها هرگز باز نخواهند گشت».

۳.۱ - دیدگاه مفسران

مفسران قرآن کریم، درباره این آیه شریفه، وجوهی را نقل کرده‌اند، که به دو مورد اشاره می‌شود:

۳.۱.۱ - ۱. دیدگاه اول

این آیه شریفه، به افرادی اشاره می‌کند که به خداوند کافر شده بودند و در این کفر شان هم پافشاری ـ می‌کردند که ـ بر آنها اتمام حجت شده بود؛ از‌این‌رو عذاب الاهی به سبب کفرشان آنها را در بر گرفت و نابودشان ساخت و بنابر قضای حتمی الاهی (که قابل تغییر نیست)، دیگر به این دنیا بازنمی‌گردند.
[۸] طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ۱۶، ص ۱۶۲، انتشارات فراهانی‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰.
[۹] مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۲۹۸، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ ق.
[۱۰] بروجردی، سیدمحمدابراهیم، تفسیر جامع، ج ۴، ص ۳۶۹، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، ۱۳۶۶ شمسی.


۳.۱.۲ - ۲. دیدگاه دوم

در ذیل این آیه شریفه، روایاتی از معصومان ـ علیهم‌السلام ـ نقل شده است که این آیه مرتبط به «رجعت» است که شیعیان معتقد به آن هستند. به‌عنوان مثال، امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: «طایفه‌ای را که مستوجب عذاب شده و خداوند آنها را هلاک نموده در رجعت بازنمی‌گرداند، فقط در قیامت زنده خواهند شد؛ ولی در موقع رجعت مؤمنان خالص و کافران خالص و کسانی که به عذاب الاهی هلاک نشده‌اند، باز خواهند گشت».
[۱۱] بروجردی، سیدمحمدابراهیم، تفسیر جامع، ج۱، ص۷۷ ، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، ۱۳۶۶ شمسی.
[۱۲] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ۷، ص ۴۹۶، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ شمسی.
[۱۳] کاشانی، ملافتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۶، ص ۱۰۶ و ۱۰۷، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ شمسی.
[۱۵] ثقفی تهرانی، محمد، تفسیر روان جاوید، ج ۳، ص ۵۷۸، انتشارات برهان، تهران،چاپ سوم، ۱۳۹۸ قمری
[۱۶] بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۹۱، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ قمری.



بنابراین با مقایسه کوتاه میان دو آیه‌ای که در سؤال ذکر گردید، به فلسفه این اختلاف پی می‌بریم.

۴.۱ - ۱. دلیل اول

طبق معنای اول آیه ۹۵ سوره انبیاء مفاد این آیه کسانی بودند که به خداوند کافر بودند و در این کفرشان هم پافشاری می‌کردند که بر آنها اتمام حجت شده بود؛ از‌این‌رو عذاب الاهی به سبب کفرشان آنها را دربرگرفت و نابودشان ساخت؛ اما مفاد آیات ۵۵ و ۵۶ سوره بقره مؤمنانی بودند که مرتکب گناه و اشتباهی شدند، گفتند:تا خدا را به چشم سر نبینیم، هرگز سخن تو را (که این الواح همان تورات است که از طرف خدا نازل شده است‌) نمی‌پذیریم؛ ولی مستحق آن عذابی نبودند که دسته اول مستحق آن بودند؛ از‌این‌رو حکم و قانونی که در مورد دسته اول بود (عدم برگشت دوباره به دنیا)، شامل گروه دوم نمی‌شود و زنده شدن دوباره آنها منافات با آیه ۹۵ سوره انبیاء ندارد.

۴.۲ - ۲. دلیل دوم

اگرچه رجعت، یک قانون عام است، اما باید توجه داشت که این قانون عام قابل تخصیص است و براساس معنای دومی که از آیه ۹۵ سوره انبیاء بیان شد و برخی از احادیث، کسانی که با عذاب الاهی هلاک شده باشند و جزو ظالمان بوده‌اند، به این دنیا در رجعت اصطلاحی که شیعه بدان معتقد است، برنمی‌گردند؛
[۱۹] سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، با تلخیص: ربانی گلپایگانی، علی، ص ۴۲۹، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ هفتم، ۱۴۲۵ قمری.
اگرچه به تصریح قرآن کریم ، برگشت دوباره به دنیا در برخی از امت‌های گذشته رخ داده است؛ مثل زنده شدن عزیر نبی پس از صد سال از مردنش و زنده کردن مرده‌ها به دست حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ و زنده شدن دسته‌ای از بنی‌اسرائیل که دچار عذاب شده بودند که در آیات ۵۵ و ۵۶ سوره بقره به آن اشاره شده است.


۱. انبیاء (۲۱)، آیه ۹۵.    
۲. بقره (۲)، آیه ۵۵.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۵۷.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۵۷ و ۲۵۸.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۵۸.    
۶. طیب، سیدعبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۳۷، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ شمسی.
۷. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۱۳۳ و ۱۳۴، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ قمری.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ۱۶، ص ۱۶۲، انتشارات فراهانی‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰.
۹. مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۲۹۸، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ ق.
۱۰. بروجردی، سیدمحمدابراهیم، تفسیر جامع، ج ۴، ص ۳۶۹، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، ۱۳۶۶ شمسی.
۱۱. بروجردی، سیدمحمدابراهیم، تفسیر جامع، ج۱، ص۷۷ ، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، ۱۳۶۶ شمسی.
۱۲. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ۷، ص ۴۹۶، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ شمسی.
۱۳. کاشانی، ملافتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۶، ص ۱۰۶ و ۱۰۷، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ شمسی.
۱۴. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ۱، ص ۲۵، دارالکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ شمسی.    
۱۵. ثقفی تهرانی، محمد، تفسیر روان جاوید، ج ۳، ص ۵۷۸، انتشارات برهان، تهران،چاپ سوم، ۱۳۹۸ قمری
۱۶. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۹۱، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ قمری.
۱۷. انبیاء (۲۱)، آیه ۹۵.    
۱۸. بقره (۲)، آیه ۵۵.    
۱۹. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، با تلخیص: ربانی گلپایگانی، علی، ص ۴۲۹، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ هفتم، ۱۴۲۵ قمری.
۲۰. بقره (۲)، آیه ۲۵۹.    
۲۱. آل‌عمران (۳)، آیه ۴۹.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی




جعبه ابزار